بارانباران، تا این لحظه: 10 سال و 10 ماه و 22 روز سن داره
پیوند عشق جاودان ما پیوند عشق جاودان ما ، تا این لحظه: 15 سال و 8 ماه و 15 روز سن داره
بابا محمودبابا محمود، تا این لحظه: 43 سال و 10 ماه و 30 روز سن داره
مامان سحرمامان سحر، تا این لحظه: 40 سال و 4 ماه و 2 روز سن داره

دخترم باران ، رحمت زندگی

خاطرات بیست و یکمین ماه

1393/12/6 10:02
1,255 بازدید
اشتراک گذاری

دختر نازم الان توی بیست و یک ماهگی هستی و مثل بلبل حرف میزنی و شیرین زبونی می کنی ، کلی شعر بلدی و گاه و بیگاه برای ما شعر می خونی ، خیابون و خونه و بازار هم مهم نیست وقتی تصمیم به شعر خوندن یا بقول خودت آواز خوندن میکنی با صدایی بلند و رسا شروع می کنی به خوندنو من و بابایی عاشق این کارت و صدای رسات هستیم .

دیشب مهمون داشتیم خاله مهدیه و مامان جون و بابا جون مهمونمون بودند ، وقتی خاله جون وارد خونه شد تو بلند صداش کردی و به سمت اتاقت دویدی و روی زمین نشستی .

دوست داشتی همه بیان اتاق تو و این برای من خیلی جالب بود دختر کوچولوی ناز من داره بزرگ و خانوم میشه .

همه اومدیم اتاقت و نشستیم پیش تو و تو دختر قشنگ هم با دادن عروسک هات به بقیه ازشون پذیرایی می کردی وای که چقدر از داشتنت خوشحالم فرشته کوچولو...... دوستت دارم مامی جونم

 

 

پسندها (3)

نظرات (3)

فروشگاه تاجرونیزی
6 اسفند 93 10:10
چه وبلاگ خوشگلی دست مامان و بابای دختری درد نکنه. امیدوارم همیشه سایه تون بالای سرش باشه و شادی و پیروزیش رو ببینید. ممنونم از محبتتون
مامان فاطمه
29 اسفند 93 10:06
خوشمل خانم سال نو مبارک
مهسایی
5 فروردین 94 23:59
سلام من وبلاگتون رو نگاهی انداختم خیلی خوب بود