بارانباران، تا این لحظه: 10 سال و 10 ماه و 22 روز سن داره
پیوند عشق جاودان ما پیوند عشق جاودان ما ، تا این لحظه: 15 سال و 8 ماه و 15 روز سن داره
بابا محمودبابا محمود، تا این لحظه: 43 سال و 10 ماه و 30 روز سن داره
مامان سحرمامان سحر، تا این لحظه: 40 سال و 4 ماه و 2 روز سن داره

دخترم باران ، رحمت زندگی

ماجراهای باران و پی پی کردن

1394/3/6 17:6
511 بازدید
اشتراک گذاری

وای خدا امان از وقت پی پی کردن .....

حاضرم همه دنیا رو بدم و این وضع تو رو نبینم مادر جان

تقریبا از وقتی که غذا خور شدی یعنی پایان 6 ماهگی معمولا یبوست داری و موقع دفع مدفوع خیلی درد میکشی و هلاک میشی از شدت جیغ

چندین بار بابت این موضوع به دکتر مراجعه کردیم  و هیچ جوابی بدست نیومده جز اینکه خودت ترس داری از مدفوع  کردن و جلوی دفعت رو میگیری .....

البته دکتر یه محدودیت هایی رو هم ایجاد کرده توی خورد و خوراکت مثل:

شیر ، موز، شکلات، کاکایو، نوشابه های گاز دار ، مصرف برنج کمتر، مصرف نان سبوس دار، مصرف غلات بیشتر، فیبر بیشتر، و ....

خلاصه حالا که دیگه تقریبا از پوشک گرفتمت اوضاع بدتر شده چون هر موقع بهت فشار میاد باید برم و پوشک ببندم و تو هم که  پوشک رو دوست نداری عاملی شده که واقعا کمتر پی پی کنی ....

اینم بگم چند روزه که یه ترفند جدیدی زدم اونم اینه که یک جدول درست کردم از کارای خوبت مثل جیش کردن روی لگن، غذا خوردن، کمک کردن ، مسواک زدن و .... و پی پی کردن و این جدول رو زدم روی در یخچال و هر رز برای کارهای خوبت روش ستاره میزنم و به نظرم تاثیرش بی نظیر بوده.... و تونستم فاصله های دفع مزاجت رو به روز در میان برسانم....

امروز یه اتفاق خیلی جالب افتاد :

شروع کردی به گریه کردن و من فهمیدم که دوباره پی پی داری و حالاست که دوباره ماجرا شروع بشه و خودم رو آماده کرده بودم واسه گریه و زاری و شنیدن جیغ های تو و همچنین مشکل پوشک کردن هم که بود و اکراه تو از این مسئله مونده بودم چکار کنم که دیدم داره حسابی بهت زور میاد و دیگه وقتی واسه بستن پوشک ندارم سریع بغلت کردم و گذاشتم روی لگنت و تو هم با کمی ترس و واهمه بالاخره تونستی کارت رو انجام بدی هم خودت تعجب کرده بودی و هم من ..... به نظر من که فوق العاده بود به جای جیغ و داد و گریه یک کار راحت و خوب اتفاق افتاده بود ....

و این شروعی بود برای پایان ترس ها و واهمه ها از خروج مدفوع از بدن....

و حالا با گذشت حدود دو هفته هر وقت دلت شروع میکنه به پیچ زدن و بهت آلارم میده که پی پی داری خودت با آرامش میری و میشینی رو لگن و بعد از اینکه کارت انجام شد من رو صدا میکنی

شاید باورت نشه ولی توی یک سال گذشته این یکی از بزرگتری آرزوهای من به عنوان مادرت بوده که تو یک دفع بار آرامش داشته باشی

دوستت دارم دختر ناز و کوچولوی خودم

 

تو

 

 

پسندها (2)

نظرات (0)