آلبوم و خاطرات 17 ماهگی
وای وای باورم نمیشه دختر نازم اینقدر بزرگ شده باشه خدایا شکرت که باران رو دارم.
این ماه جهش رشدی دخترم عالی بوده هم خوب قد کشیده ، هم خوب وزن گرفته و خیلی خوب و عالی هم حرف می زنه .
می تونه 2 کلمه ای ها رو هم بگه مثل: ای بابا - آب بازی
کاشف کوچولوی من اینقدر بلا و زیرک شده که من دارم کم کم ازش عقب می افتم، عاشق کارای خونه ست و وقتی من کار می کنم یا غذا درست می کنم با اون چشمای کنجکاوش با دقت وصف ناپذیری نگاه می کنه و از بعضی کارا م هم تقلید می کنه
عاشق رقصیدن و دست زدنه.
این چند وقت بابا محمود واسه یک کاری رفته شهرستان و بعضی شب ها پیشمون نیست و هر موقع از تو خوشگل نازم می پرسم :بابا کو؟
می گی : نیست.
کجا رفته؟
سر کار
اینقدر خوشگل می گی که دل همه ضعف میره واست عروسک من.
کاشف کوچولو امروز فهمیده که میشه رفت روی میز!!!!
در حال کشف کابینت ها
دخملم عاشق جارو برقیه
گل در اومد از حموم ،سنبل درومد از حموم
نمایی از اتاق باران
باران و کیک جشن تولد مامان جونی
خانم آشپز باشی غذا چی داریم؟؟؟؟
باران جون در حال ماساژ روغن در آفتاب
کاشف کوچولو در حال کشف طبیعت
اسب سواری چه کیفی داره هورااااااا
من عاااااااااشق پارکمممممممممم
باران در حال جستجو و یافتن جاهای جدید و بکر